سلام خدا بر شما عزیزان. منهم از همان دیار پر مهر و محبت آغاجاری هستم. در سال ???? در منازل کارگری مقابل سینما بدنیا امدم. دوران دبستان را در مدرسه مهرداد و سعدی و دبیرستان نوبنیاد و دیپلم ریاضی را از دبیرستان ساسان آن زمان گرفتم. بعد از ختم کار مرحوم پدرم در شرکت نفت در نمره هفده زندگی میکردم. سختی های انزمان قوی ترین انگیزه برای حرکت و خودسازی برای ما نسل ان زمان بود. در دوره ما درس و ورزش وکار و فعالیت در مراسم مذهبی نوع فعالیت روزمره ما بود. باور بفرمایید جوانان ان زمان با وجود فروشگاه یک هندی بنام سنگاوی که مشروبات الکلی میفروخت الوده به این عادات نبودند. کارمند بانک سپه در اهوازشدم لیسانس و زبان وادبیات انگلیسی از دانشگاه جندی شاپور انزمان و چمران فعلی گرفتم. در زمان جنگ تحمیلی دوسال در بانک سپه پایگاه هوایی امیدیه در کنار سرهنگ خلبان شهید اردستانی فرمانده پایگاه بودم. با شهدای آغاجاری دوست وبرادر بودم مانند سرهنگ شهید محمدرضا احمدی و شهید حسین اسفندیاری و شهید غلام باصری. از مخلصان جناب آقای ممتازان کتابفروش مومن وپاک شهرمان بودم. حکایت زندگی من مانند تاریخ شهر غریبمان آغاجاری است. در نهایت بعنوان معاون بانک سپه به فرانسه امدم و بعد به عنوان رئیس این بانک در پاریس مشغول خدمت شدم. سنم به شصت رسیده اما هنوز با نسیم سحرآغاجاری نفس میکشم. همه شمارا دوست دارم و برایتان سعادت و سربلندی خواهانم. مزار مرحوم پدر ومادرم کنار هم در قبرستان روبروی نمره هفده است. برای ارواح پاک وطاهر همه شهدایمان و همه رفتگانمان فاتحه میفرستم وبرای سلامتی شما عزیزان دعا میکنم. دوست دارم از آغاجاری بیشتر بگویید. عکس و خاطره های بچه های خوب انجا مایه شادی خواهد بود. دوستدار و مخلص همه شما بچه های پر مهر آغاجاری - مرا درکنار خود بدانید