ما سال های زیادی بادوران رژیم سلطنت ودیکتاتورپهلوی فاصله نداریم و خیلی ها تقویم های آریامهری را دیده اند ولی برای اینکه جوانان و نوجوانان با فرهنگ منحط آن دوران آشنا شوند و بدانند که در نگاه رژیم گذشته چه چیزی دارای اهمیت و ارزش است ، قسمتی ازآن تقویم را ورق می زنیم.
7 فروردین جشن زادروز شاهدخت لیلا،
4 اردیبهشت سال روز تاجگذاری رضاشاه کبیر،
16 اردبیهشت زادروز علیاحضرت ملکه مادر،
8 اردیبهشت زادروز والاحضرت شاهپور علیرضا پهلوی،
25 اردیبهشت زادروز والاحضرت شاهپور غلامرضا پهلوی،
4 مرداد سالروز درگذشت رضاشاه، 28 مرداد سالروز رستاخیز ملی،
25 شهریور سال روز آغاز سلطنت شاهنشاه آریامهر،
9 مهر زادروز والاحضرت عبدالرضا،
20 مهر سال روز جشنهای دوهزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران،
22 مهر زادروز علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران!،
4 آبان سالروز میلاد اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر!، سالروز تاجگذاری، زادروز والاحضرت اشرف (سه جشن در یک روز!)
5 آبان زادروز والاحضرت شهناز پهلوی، ? آبان زادروز والاحضرت شمس،
8 آبان زادروز والاحضرت محمودرضا،
29 آذر سالروز ازدواج فرخنده شاهنشاه و علیاحضرت فرح!،
17 دی سالروز اعطای حقوق اجتماعی به زنان،
6 بهمن سالروز انقلاب شاه و ملت، 15 بهمن روز شکرگزاری به مناسبت رفع خطر از شاهنشاه،
3 اسفند روز رضاشاه کبیر (کودتای 1299)،
8 اسفند روز اعطای حقوق سیاسی به زنان وسیله شاهنشاه آریامهر،
21 اسفند زادروز والاحضرت فرحناز،
24 اسفند زادروز اعلیحضرت رضاشاه (روز پدر).
البته این روزها اختصاصی خاندان پهلوی و غالباً مربوط به تولد آنها بود اما روزهایی که اقدامات مهمی انجام داده بودند، روزی که شاهنشاه لژیون خدمتگزاران بشر را طرح کرد! روزی که وزارت فرهنگ کشورها به ایران آمدند! روزی که شاهنشاه آذربایجان را فتح کرد! روزی که جنازة رضاشاه به ایران آورده شد! روزی که شاهنشاه حزب رستاخیز را تأسیس کرد. همه سوژه هایی بود که روزنامه ها مقالات خاص و تبریک نامه ها داشتند. و مهمتر، روزهایی چون روز پدر، روز مادر، روز پرستار، روز ارتش، روز جذامیها و... هم وسیله تبلیغات برای تحکیم رژیم سلطنت شده بود!!!
نشانه های عاقل ونیز فرمودند: دوستی با مردم، نیمی از عقل است. (تحف العقول، ص.443) ویژگی های مومن علامات فهم و فقه ادخال سرور بهترین بندگان از امام رضا(ع) درباره بهترین بندگان سوال شد. فرمود: آنان که هرگاه نیکی کنند خوشحال شوند و هرگاه بدی کنند آمرزش خواهند و هرگاه عطا شوند شکرگزارند و هرگاه بلا بینند صبر کنند و هرگاه خشم کنند درگذرند. (تحف العقول، ص 445).
حضرت علی بن موسی الرضا(ع) برای عاقل، نشانه های دهگانه ای بیان می کند که می توان از آن جایگاه و ارزش عقل را نیز به دست آورد. آن حضرت(ع) می فرماید: عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:
1- از او امید خیر باشد.
2- از بدی او در امان باشند.
3- خیر اندک دیگری را بسیار شمارد.
4- خیر بسیار خود را اندک شمارد.
5- هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود.
6-در عمر خود از دانش طلبی خسته نشود.
7- فقر در راه خدایش از توانگری محبوبتر باشد.
8- خواری در راه خدایش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد.
9- گمنامی را از پرنامی خواهانتر باشد.
10- سپس فرمود: دهمی چیست دهمی؟ به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدی را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.
امام رضا(ع) در عبارتی کوتاه به سه ویژگی برجسته مومن اشاره می کند که اگر این سه ویژگی در شخصی وجود نداشته باشد، نمی تواند مدعی ایمان باشد. آن حضرت(ع) می فرماید: مومن، مومن واقعی نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد: سنتی از پروردگارش و سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش.
اما سنت پروردگارش، پوشاندن راز خود است، اما سنت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتاری با مردم است، اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است. (اصول کافی، ج3، ص 339 و تحف العقول، ص442).
امام رضا(ع) در این باره می فرماید: از نشانه های فقه و فهم دین، حلم و علم است و خاموشی دری از درهای حکمت است. خاموشی و سکوت، دوستی آور و راهنمای هر کار خیری است. (اصول کافی، ج4، ص445).
آن حضرت(ع) می فرماید: بعد از انجام واجبات، کاری بهتر از ایجاد خوشحالی برای مومن، نزد خداوند بزرگ نیست. (بحارالانوار، ج78، ص347).
وفرمود: هر کس اندوه و مشکلی را از مومنی برطرف نماید خداوند در روز قیامت اندوه را از قلبش برطرف سازد. (اصول کافی، ج3، ص268)
از آن حضرت(ع) است که فرمود: تزاوروا تحابوا و تصافحوا و لا تحاشموا؛ به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید. (بحارالانوار، ج 78، ص347).
سوک محمّد ص
بار دگر، یاد تو زد آتش به جانم جا دارد از اندوه این درد
گر جاى اشک، از دیدگانم، خون چکانم اى سوره عشق
اى آیه مهر اى چشمه نور
اى اختر تابنده، اى یاد معطّر اى برترین و آخرین پیغام آور
اى پا نهاده بر بلنداهاى افلاک اى همنشین بینوا بر بستر خاک
رفتى ولى ما را به دست غم سپردى اى خوب ... اى پاک
در روزهاى تیره و شبرنگ «بطحا» در ظلمت کور کویر جاهلیت
مشعل به کف، درد آشنا، ره مىگشودى در اوج خشم و کینه دیرین «یثرب »
در سینهها بذر محبّت مىفشاندى پاک و مبرا بودى از هر لغزش و عیب
(حجت الاسلام جواد محدثى )
باور کنیم سکّه به نام محمّد (ص) است
باور کنیم، رجعت سرخ ستاره را میعاد دستبرد شگفتى دوباره را
باور کنیم، رویش سبز جوانه را ابهام مرد خیز غبار کرانه را
باور کنیم، ملک خدا را که سرمد است باور کنیم، سکّه به نام محمّد (ص) است
(محمد على معلم )
روز نوحه قرآن
ماتم جهانسوز خاتم النبیّین است یا که آخرین روز صادر نخستین است
روز نوحه قرآن در مصیبتِ طاها است روز ناله فرقان از فراق یاسین است
خاطرى نباشد شاد، در قلمرو ایجاد آه و ناله و فریاد در محیط تکوین است
کعبه را سزد امروز رو نهد به ویرانى زانکه چشم زمزم را سیل اشک خونین است
صبح آفرینش را شام تار باز آمد تیره اهل بینش را، دیده جهان بین است
رایت شریعت را، نوبت نگونساریست روز غربت اسلام، روز وحشت دین است
شاهدِ حقیقت را، هر دو چشم حق بین خفت آه بانوى کبرى، همچو شمع بالین است
هادى طریقت را زندگى به سر آمد گمرهان امّت را سینهاى پر از کین است
شاهباز وحدت را بند غم به گردن شد کَرکَسِ طبیعت را دست و پنجه رنگین است
شد هماى فرّخ فرّ، بسته بال و بى شهپر عرصه جهان یکسر، صید گاه شاهین است
خاتم سلیمان را اهرمن به جادو برد مسند سلیمانى مرکز شیاطین است
شب ز غم نگیرد خواب، چشم نرگس شاداب لیک چشم هر خارى شب به خواب نوشین است
پشت آسمان شد خم، زیر بار این ماتم چشم ابر شد پر نم در مصیبت خاتم
(محمد حسین غروى اصفهانى- کمپانى )
اى از نفس تو صبح زاده
اى از بر سدره شاهراهت و اى قبه عرش تکیه گاهت
اى طاق نهم رواق بالا بشکسته از گوشه کلاهت
هم عقل دویده در رکابت هم شرع خزیده در پناهت
اى چرخ کبود ژنده دلقى در گردن پیر خانقاهت
مه، طاسک گردن سمندت شب، طره پرچم سیاهت
جبریل مقیم آستانت افلاک حریم بارگاهت
چرخ ارچه رفیع، خاک پایت عقل ارچه بزرگ، طفل راهت
خورده است خدا ز روى تعظیم سوگند به روى همچو ماهت
ایزد که رقیب جان خرد کرد نام تو ردیف نام خود کرد
اى نام تو دستگیر آدم و اى خلق تو پایمرد عالم
فراش درت کلیم عمران چاووش رهت مسیح مریم
از نام محمّدیت میمى حلقه شده این بلند طارم
تو در عدم و گرفته قدرت اقطاع وجود زیر خاتم
در خدمتت انبیا مشرف وز حرمتت آدمى مکرّم
از امر مبارک تو رفته هم بر سر حرفت خود آدم
نابوده به وقت خلوت تو نه عرش و، نه جبرئیل محرم
نایافته عزّ التفاتى پیش تو زمین و آسمان هم
کونین نوالهاى ز جودت افلاک طفیلى وجودت
روح اللّه با تو خر سوارى روح القدست رکابدارى
از مطبخ تو سپهر دودى وز موکب تو زمین غبارى
در شرح رموز غیب گویت بر ساخته عقل کار و بارى
عفوتَ ز گناه، عذر خواهى جودت ز سئوال، شرمسارى
این کیسه هر نیازمندى و آن عدّت هر گناهکارى
بر بوى شفاعت تو مانده است ابلیس چنان امیدوارى
آرى، چه شود اگر بشوید لطف تو گلیم خاکسارى؟
بى خردگى است ناامیدى در عهد چو تو بزرگوارى
آنجا که ز تو نواله پیچند هفت و شش و پنج و چار هیچند
اى مسند تو وراى افلاک صدر تو و خاک توده حاشاک
(جمال الدین عبد الرزاق اصفهانى )
........................................................................................... .
فاصله شب تاریک حکومت طاغوت، تا صبح روشن فجر صادق انقلاب،ده روز خدایی بود، شبهایش همه شب قدر، آری ... «دهه فجر» پس از آن ده روز، سپیده «روشن جمهوری اسلامی » دمید. «کلمه الله » بر فراز زمان جای گرفت و آن روز بزرگ، یکی دیگراز «ایام الله » ماندگار تاریخ شد. کاخ هایی که به قیمت ویرانی کوخ ها برپا شده بود، به دست کوخ نشینان سقوط کرد و محشری عظیم از اراده مومنان مصمم و مشیت تحول آفرین خدا پدید آمد. دیو گریخته بود که فرشته در آمد. امام، در پیام خدایی اش و با دم مسیحایی اش در شهیدآباد «بهشت زهرا» ، در «صور انقلاب » دمید و مردم را در عرصات حق و محشرنهضت، جان بخشید. آن ده روز فجر آفرین، از ده قرن هم پربارتر بود و 22 بهمن،اوج آن موج های خونین و موج آن شطهای خروشان بود. باری... «صبح صادق » انقلاب بود و فجر ایمان از مشرق مکتب سرزده بود که به «نماز عشق » ایستادیم. با وضویی از خون دههاهزار شهید، برسجاده صدق نشستیم و پیشانی اخلاص بر مهر تعبدنهادیم و دل به «ولایت » سپردیم. همین که خواستیم ذکر استقلال و آزادی بر «زبان انقلاب » جاری کنیم، شیاطین سربرداشتند و تیغ کینه برکشیدند و بذر فتنه کاشتند. «ناکثین » ، سوار بر «جمل قدرت طلبی » ، در بصره بی بصری فتنه به پا کردند. «قاسطین » ، دیگر بار «صفین » راپدید آوردند و صف حق و باطل برابر هم ایستاد و «مارقین » نیزدر «نهروان خیانت » از پشت خنجر زدند. بازرگانان، تهیدست ازبازار برگشتند و کالای «آزادی » شان قلابی از آب در آمد و روی دستشان بادکرد. شیادان و مزدورانی که سنگ «توده » و «خلق » را به سینه می زدند، به دست همان توده و خلق، سنگسار شدند ونفاقشان علنی و مشتشان باز شد. در این همه سال که برما گذشته است، «فجر پیروزی » با «شب کین توزی » درگیربوده و حق و باطل، هنوز هم به نوعی دیگر دربرابرهم صف آراسته اند. در این سالهای پرفراز و نشیب، با همه وجود، غربت حسین(ع)و مظلومیت علی(ع)را حس کردیم و میدان احد ومعرکه صفین و صحنه کربلا بارها برایمان تکرار شد. با نفاق و کفر جنگیدیم و احزاب مهاجم را تا آن سوی «خندق پیروزی » عقب راندیم. پرچم شرق و غرب را از بام تزویر به زیرکشیدیم. و... دراوج قدرت، از پشت خنجر خوردیم و در نهایت تنهایی و مظلومیت، تنها خدای یکتا دلمان را گرم و عزم ما راجزم می کرد و به آینده امیدوارمان می ساخت. در تمامی این مراحل، پیرو مرادما، همچون نوح، کشتیبان انقلاب در امواج توطئه ها بود و با بصیرتی الهی «راه » می نمود و برای «رهروان » از میان آن همه خطرها «معبر» می گشود. دردمندانه به سوک امام امت(ره)نشستیم و پس از آن پیر، بامولای جدیدمان پیمان ولایت بستیم، ولی دشمن، جبهه جدیدی بر ضدانقلا گشود که رهبر انقلاب، از آن با «شبیخون فرهنگی » یاد کرد. افعی های خفته در لابه لای جراید ومجلات، به نیش زدن و سمپاشی پرداختند. محور عملیات دراین نبرد، مدرسه ها، خانه ها مطبوعات، فیلم ها،جشنواره ها، ماهواره و انترنت، القاءات برخی استادان دردانشگاه، نشر و پخش رمان های مبتذل وخانمان سوز، اشاعه بی دینی وسکولاریسم، قداست زدایی از مقدسات و توهین به باورهای دینی این امت بود. می خواستند عناصر فراری و مرده و فسیل شده را دوباره زنده کنند و ابوسفیان های کین توز را به صحنه آورند. حادثه های تلخی داشتیم. و فراز و فرودهای شگفت، عبرت آموز وروشنگر بر این امت شهید داده گذاشت. اینک، ماییم و «انقلاب اسلامی » ، که یادگار امام راحل است. ماییم و رهبری که درخروش و خلوص و درایت و صلابت، «خلف صالح » امام امت است. ماییم و نسلی پویا، که هم «آماج فتنه ها» ست و هم «ذخیره انقلاب.» ماییم و یک جهان دشمن، که در قالب «نظامهای استکباری » شکل گرفته است. ماییم و یک جهان دوست، که در مبارزات ضد استکباری و حق طبانه ملتهای مظلوم، متجلی است و همه چشم به «ام القری ایران » دوخته اند و تشنه معارف ناب مکتب اهل بیت علیهم السلام اند. ماییم و جنگ فرهنگها در عصرحاضر و تلاش گسترده «وهابیت آمریکایی » بر ضد «اسلام ناب محمدی » . ماییم و جبهه های متعدد گشوده در برابر انقلاب، در ابعادسیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی، که این مرحله، بیش از گذشته،«بصیرت » و «هوشیاری » و «آمادگی » و «پیام رسانی » و«تبیین » می طلبد. ما امروز هم، گرفتار مشکل «صدا» درجهان شلوغی هستیم که دروغهای نشسته برامواج صوتی و تصویری، عرصه را بر تابش و جلوه حق، تنگ ساخته است. چشم و گوش انقلاب، باید بسیار تیزبین تر و حساس تر باشد، تاهم فتنه ها را در قالب های جدیدش بشناسد و هم دروغ ها، تحریف ها،شایعات و غوغا افکنی هاو فتنه انگیزی ها، فرزندان انقلاب را از «جلوه ناب دین » غافل نسازد. اگر ما پیمان نشکنیم و عوض نشویم، نه بیم شکست انقلاب هست، نه خوف سست شدن بنیان های آن. رسالت رساندن این نهضت به «عصرحضور» و سپردن آن به دست «خورشید عصر غیبت » ، بر دوش ماست. جبهه انقلاب و پیمان بستگان با آرمان دهه فجر، باید بیش ازاین «تلاش و تحرک و همبستگی نشان دهند.» والسلام
|
پدیدآورنده: جواد محدثی
همزمان با فرارسیدن سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جنبش مردمی جمعه خشم در مصر به ثمر رسید و علی رغم اعلام حکومت نظامی در شهرهای مختلف مصر، حمله مردم مصر به دفتر حزب حاکم در قاهره و ساختمانهای وزارت خارجه رادیو و تلویزیون مصر سبب شد تا حسنی مبارک در تلویزیون دولتی مصر حضور یافته و در سخنانی انفعالی با اعلام انحلال کابینه، زمینه را برای سقوط حکومت سی ساله خود فراهم کند.
به گزارش رجانیوز، در حالیکه درگیریهای روز جمعه در مصر بیش از 30 کشته برجای گذاشته است، برخی از نظامیان در برخی شهرهای مصر از سرکوب مردم سرباز زدهاند. این در حالی است که مردم قاهره و اسکندریه با شکستن حکومت نظامی به خیابانها ریخته و به دفتر حزب حاکم، ساختمان وزارت خارجه و ساختمان رادیو و تلویزیون مصر حمله ور شدهاند.
در همین حال حسنی مبارک در نطقی تلویزیونی با اشاره به اینکه در دوره حکومت وی اصول دموکراسی و آزادی بیان حاکم بوده است، تعهد کرد که در ادامه به اصلاحات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اهتمام خواهد ورزید. وی در عین حال کابینه فعلی را منحل اعلام کرد.
این در حالی است که منابع خبری از احتمال استعفای مبارک در ساعات آینده و فرار به کشور عربستان سعودی خبر دادهاند.
در همین حال با توجه به غلبه تفکر اخوان المسلمین در هدایت اعتراضات مردمی در مصر که شبیه ترین تفکر سنی مذهبان به تفکر انقلاب اسلامی و اعتقاد به سیاست دینی است، رسانه های غربی از جمله روزنامه های امریکایی از احتمال تبدیل انقلاب مصر به انقلابی اسلامی و احتمال اتحاد این کشور در آینده با ایران بشدت ابراز نگرانی کرده اند. این در حالی است که دولت حسنی مبارک نقشی جدی در بستن تنها گذرگاه زمینی ورود به نوار غزه را داشته است که باعث تنگ شدن محاصره اقتصادی بیش از یک و نیم میلیون فلسطینی در سالهای اخیر بوده است.
در همین حال، غرب نیز با ورود البرادعی به مصر در تلاش است تا از وی چهرهای انقلابی و رهبر جریان اعتراضی مردمی به نمایش بگذارد تا بتواند به نحوی انقلاب اسلامی مصر را به سمت تشکیل حکومتی سکولار سوق دهد، چنانکه رسانههای غربی با تمرکز ویژه بر اقدامات البرادعی تمام تحرکات وی را به صورت گستردهای پوشش میدهند. این در حالی است که جریان اخوان المسلمین نیز در انتخابات اخیر مصر که با تقلب گسترده دولتی به نتیجه ای نرسید، از البرادعی به عنوان نامزد مورد نظر خود در انتخابات مصر حمایت کرده بود.
به نظر میرسد موج انقلاب اسلامی ایران در آستانه سی و سه سالگی به مصر رسیده و می رود تا اصلی ترین متحد اسرائیل در منطقه خاورمیانه را به یکی از جدی ترین دشمنان وی تبدیل کرده و یک حکومت دینی سنی را در منطقه شکل دهد. امری که با اقدام مبارک در انحلال کابینه تسهیل شده است.
عهدی شکسته نشودواگر شکست،شما مسبب آن نباشید
همان گونه باشید که می گویید
باور کنید، عامل سعادت یا شقاوت هر کس ،رفتارو تفکر خود اوست
دنیا را با تمام زیبایی هایش ببینید
اگر از کسی رنجیده اید، با خود او صحبت کنید، نه پشت سر او
آن گونه رفتار کنید که گرفتار عذاب وجدان نشوید
با پیدا کردن دوستان جدید، دوستان قدیمی را هم حفظ کنید
قدردان لطف دیگران باشید و بارفتار و گفتارتان آن هارااز محبت پشیمان نکنید
به هر چیز آنقدر بها بدهید که استحقاقش را دارد
همان گونه رفتار کنید که از دیگران انتظار دارید
بگوییم : دوست ندارم نگوییم: متنفرم
بگوییم :خوب هستم نگوییم: بد نیستم
بگوییم : قشنگ نیست نگوییم: زشت است
بگوییم:درفرصت مناسب در کنارشماخواهم بود. نگوییم:گرفتارم،نمی توانم
بگوییم : شاد وسلامت باشید نگوییم: خسته نباشید
بگوییم : آسان نیست نگوییم: دشوار است
بگوییم :با این کار چه لذتی می بری نگوییم: چرا اذیت می کنی
بگوییم : برای من مناسب نیست نگوییم: به در من نمی خورد
بگوییم : هدیه ای برای شما نگوییم: قابل ندارد
بگوییم:سعی می کنم مسئله راخودم حل کنم نگوییم: مسئله ربطی به تو ندارد
بگوییم : خدا سلامتی بده نگوییم: خدا بد نده
بگوییم :راست می گی؟ راستی؟ نگوییم: دروغ نگو؟
بگوییم : خیلی راحت نبود نگوییم: جانم به لبم رسید
هنگامی که یزید ملعون حقیقت درون خود را آشکار ساخت و بر همگان معلوم شد که جنگ بین حضرت امام حسین علیهالسلام و یزید جنگ بین دین و کفر بوده است حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها درمقابل او بپا خاست و فرمود: سپاس خدا را و درود خدا بر رسول او و خاندانش باد. خدای سبحان راست گفت که فرمود: عاقبت آنان که کار زشت کردند، بسیار زشت است که آیات خدا را تکذیب کردند و به استهزا گرفتند ای یزید گمان میکنی اکنون که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما بستهای و چنان راه چاره بر ما مسدود نمودهای که ما را بردهوار به هر سو میکشند، ما نزد خدا، بیمقدار شده و تو محترم هستی و این پیروزی به خاطر ارزشی است که نزد خدا داری که تکبر می ورزی و باد به بینی انداختهاى؟ از اینکه روزگار به کام توست و کارهایت مرتب و آراسته و ملک و پادشاهی ما را بیمزاحم در اختیار گرفتهاى، شادمان وخوشحالى؟
اندکی آهستهتر آیا فراموش کردهای که خدای تعالی میفرماید: کافران نپندارند مهلتی که به ایشان میدهیم به نفع آنهاست، این مهلت را فقط برای آن میدهیم که گناه بیشتر مرتکب شوند و آنان را عذابی دردناک است آل عمران/178
ای پسر آزاد شده آیا این عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله را اسیر کرده در حالی که پرده از ایشان برداشته و چهرههایشان را آشکار کرده، به دست دشمنان دهی تا از شهری به شهری برند و قومی بیگانه به آنان نگاه کنند و دور و نزدیک و شریف و وضیع به آنها چشم دوزند، در حالی که نه سرپرستی برای آنها مانده نه پشتیبانى؟
چگونه میتوان از کسی انتظار مراعات داشت که مادرش جگر پاکان را به دندان کشید و گوشتش ازخون شهیدان رویید؟
چگونه در دشمنی ما خانواده اهلبیت علیهمالسلام کوتاهی کند کسی که ما را با چشم بغض و کنیه مینگرد؟
با این همه باز بدون آن که احساس گناه کنی و بدانی چه کار میکنی با چوب به لب و دندان ابا عبداللّه، سالار جوانان اهل بهشت میزنی و میگویى: فریاد شادی سر داده، میگفتند دست مریزاد ای یزید؟ چرا نمیگویی که با ریختن خون ذریه محمد صلیاللّهعلیهوآله و ستارگان زمین از آل عبدالمطلب، زخم ما را علاجناپذیر کردی و ریشهمان را سوختى؟
اکنون نیاکان خود را صدا میزنی و گمان میکنی که با آنها سخن گفتهاى؟ به زودی نزد آنان میروی و آرزو میکنی که دستت خشک شده بود و این کار را نمیکردی و زبانت لال میشد و این سخن را نمیگفتی
خدایا، حق ما را بستان و انتقام ما را از این ستمگران بگیر و خشمت را بر کسی که خون ما را ریخت و حامیان ما را کشت نازل کن.
ای یزید به خدا سوگند پوست خود را شکافتی و گوشت خود را پاره کردی تو با این بار که از ریختن خون ذریه رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله و شکستن حرمت عترت و پاره تنش به گردن دارى، بر او وارد میشوی و گمان مکن آنانکه در راه خدا کشته میشوند مردهاند، بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند آلعمران/169
همین برایت بس که خداوند حاکم است و محمد صلیاللّهعلیهوآله خصم تو؛ و آن کسی که کار را برای تو ساخته وپرداخته کرد و تو را بر گردن مسلمین مسلط نمود، به زودی خواهد فهمید که پاداش ستمگران بد پاداش است و معلوم میشود که کدام یک از شما پستتر و لشکر کدام یک ضعیفتر است.
ای یزید اگر مصائب دنیا باعث شده که من با تو سخن بگویم، باز هم تو را بیارزش میدانم و کوبیدنت را لازم و نکوهشت را با ارزش میشمرم و از جاه و حشمت تو هراسی ندارم، ولی چشم گریان است و دل بریان.
بسیار عجیب است که نجیبان حزب خدا به دست آزادشدگان حزب شیطان کشته میشوند، از چنگالتان خون ما میچکد و از دهانتان گوشت ما میریزد و آن بدنهای پاک را گرگها سرکشی میکنند و کفتارها در خاک میغلطانند.
اگر امروز ما را به عنوان غنیمت گرفتهاى، به زودی در آنجا که جز عمل خود را نیابى، ما به زیان تو خواهیم بود و خدا به بندگان خود ستم نمیکند.
به خدا شکایت میکنم و بر او تکیه دارم، پس هر حیله که داری به کار گیر و هر چه میتوانی تلاش کن و هر چه میخواهی کوشش کن به خدا، نمیتوانی ما را از خاطرهها محو کنی و وحی ما را بمیرانی و به نهایت ما نمیرسی و ننگ این ستم را نمیتوانی از خویش پاک کنى. رای تو بسیار سست و ایام دولتت اندک و آن روز که منادی فریاد میزند لعنت خدا بر ستمکاران باد جمعیتت به پریشانی میگراید.
سپاس خدا را که کار پیشینیان ما را با سعادت و مغفرت پایان برد و کار آخرمان را با شهادت و رحمت؛ و از خدا میخواهم که ثوابشان را کامل کند و بیفزاید و خودش برای ما خلفی نیکو باشد که او مهربان و رحیم است و همو برای ما کافی و بهترین وکیل است. منبع: امام حسین و عاشورا، به نقل از مقتل خوارزمی 4/64
چه کنیم تا در دنیا راحت زندگى کنیم؟
قرآن مىفرماید: «لِکَیلا تَأسوا على ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم»(سوره حدید، آیه 23) آن گونه باشید که اگر چیزى را از دست دادید، تأسّف نخورید و اگر چیزى به شما دادند، شاد نشوید. راستى آیا مىشود انسان اینگونه متعادل باشد که دادنها و گرفتنها در او اثرى نگذارد؟
کارمند بانک، یک روز مسئول دریافت پول مردم مىشود و روز دیگر مسئول پرداخت پول به مردم مىشود. نه آن روزى که پول مىگیرد خوشحال است و نه آن روزى که مىپردازد، ناراحت. زیرا او مىداند هر دو روز، امانتدارى بیش نبوده است.
مثالى دیگر:
براى لاستیک تراکتور، حرکت در زمین هموار و غیر هموار یکسان است، ولى براى لاستیک دوچرخه، تفاوت دارد.
نشستن و برخاستن یک گنجشک، روى شاخه گل اثر مىگذارد ولى روى درخت تنومند، اثر چندانى ندارد.
آرى، انسانهاى بزرگ به خاطر سعه صدرى که دارند، مسایل جزئى در روح آنان اثر چندانى ندارد.
امام حسینعلیه السلام ظهر عاشورا در برابر دهها تیر که به سویش رها شد و دهها داغى که دید، نمازِ با حال و خشوعى خواند، در حالى که کوچکترین حرکت، ما را از نماز یا خشوع باز مىدارد.
خداوند در حوادث تلخ و شیرین زندگى انسان، چه مقدار نقش دارد؟
در قرآن مىخوانیم: «ما أصابک مِن حَسنةٍ فَمِن اللّه و ما أصابک مِن سَیِّئة فَمِن نَفسک»(سوره نساء، آیه 79) هر خوبى به تو رسد از خداوند است ولى هر بدى که به تو رسد از نفس خودت مىباشد.
کره زمین که به دور خود و خورشید مىگردد و همواره بخشى از آن روشن و بخشى دیگر تاریک است، هر کجاى آن روشن باشد از خورشید است و هر کجاى آن تاریک باشد، از خود زمین است.
خداوند انگور را آفرید، ولى بشر از آن شراب مىسازد که مایه بروز هزاران حادثه و بیمارى است.
خداوند به انسان قدرت داد، ولى عدّهاى با سوء استفاده از این قدرت، به محرومان ضربه مىزنند.
خداوند به انسان عقل داد، ولى عدّهاى از این عقل سوء استفاده کرده و به دنبال مکر و حیله براى مردم هستند.
پس آنچه از سوى خداوند است، نیکوست و بدىها از خود ما سرچشمه مىگیرد.
چرا ارثِ زن، نصف مرد است؟
حقوق کارگرِ روز مزد بیشتر از کارمند رسمى است. این به خاطر آن نیست که شخصیّت کارگر از کارمند بیشتر است، بلکه به خاطر آن است که براى کارمند، بیمه، بازنشستگى، مرخّصى، حقّ مأموریّت، حقّ مدیریّت، حقّ عائله، سختى کار، بدى آب و هوا و... در نظر گرفته شده است که اگر همه آنها محاسبه شود، حقوق کارمند از کارگر بیشتر مىشود.
اسلام، ارث زن را نصف مرد قرار داده ولى در عوض هزینه زندگى را از دوش او برداشته و هزینههاىِ خوراک، پوشاک، مسکن و درمان او راتوسط مرد تأمین کرده است.
زن، سهم ارث خود را براى خود حفظ مىکند و تمام مخارج زندگى خود را از شوهر مىگیرد. به علاوه مهریهاى را هم از او دریافت مىکند که اگر مهریه و هزینه زندگى را در کنار سهم ارث بگذاریم، سهم زن بیشتر مىشود.
ولایت فقیه چیست؟
جامعه نیاز به حاکم دارد، زیرا بدون مدیر و رهبر دچار هرج و مرج مىشود و رهبر مردم مسلمان باید اسلامشناس باشد و در میان اسلامشناسان، باسوادترین، شجاعترین، باتقواترین، آگاهترین آنان نسبت به مسائل و حوادث جهان اسلام باشد و ولایت فقیه چیزى جز این نیست که حاکم امت اسلام شخصى مجتهد، دور از هوس، متقّى، بصیر و شجاع باشد که شناسایى این افراد را خبرگان اسلامشناس به عهده دارند و خبرگان را خود مردم با شناختى که از نزدیک نسبت به دانشمندان متّقى دارند، انتخاب مىکنند.
-آقای مهندس مجتبی مروّج بعنوان یکی از چهره های جوان و موفق این واحد دانشگاهی است که در آغاز جوانی با پیمودن پله های ترقی نقش مثبت و سازنده ای را در پیشرفت این واحد دانشگاهی داشته وتلاشهای بی وقفه ایشان،این واحد را در میان واحدهای تازه تأسیس استان ممتاز کرده است.ضمن خسته نباشید و خداقوت به ایشان تقاضا می کنیم ضمن معرفی ،سوابق تحصیلی وکاری خودرا به خوانندگان محترم این نشریه ارائه نمایند
*جناب آقای مهندس مروّج ضمن عرض خسته نباشید صحبت های مقدماتی رابفرمایید.
به نام خدا قبل از هر چیز از شما دوستان گرامی به خاطر راه اندازی نشریه پیام آغاجاری که با وجود امکانات بسیار ناچیز به موقع آماده و در اختیار دانشجویان عزیز قرار می گیرد تشکر می کنم.مجتبی مروّج هستم 29 ساله کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک و بیش از 3 سال و نیم هست که ریاست دانشگاه پیام نور آغاجاری را بعهده دارم.
*بفرماییدقبل از شما چه کسی یا کسانی عهده دار این مسئولیت بوده اند.
از همان ابتدا،یعنی مرداد 1386 به عنوان راه انداز و سپس مسئول امور جاری و سرپرست این واحد بودم
*مهمترین فعالیتهای دانشگاه در این مدت جه بوده اند.
فعالیتهای مختلفی انجام شده که اگر بخواهم طبقه بندی کنم باید به موارد عمرانی فرهنگی،آموزشی ،پژوهشی و اداری مالی اشاره کنم .در زمینه عمرانی در طی این مدت 5 مناقصه برگزار گردیده که تقریبا" هر هفت ماه یک مناقصه و خوشبختانه همگی به نحو احسن و در موعد مقرر به بهره برداری رسید و آخرین مناقصه که مربوط به حصارکشی می باشد در دست اجراست.
در زمینه فرهنگی یکی از پویاترین و فعالترین تیمهای فرهنگی استان را دارا هستیم که به اموری جون برگزاری مسابقات،اردو،جشن،مراسم،نشریه و ...می پردازد.که باوجود بودجه بسیار کم فرهنگی به جرأت می توان گفت از بسیاری واحدها جلوتریم. در زمینه پژوهشی فعالیتهای زیادی انجام شده، ارائه چندین مقاله در همایشهای علمی داخلی و خارجی ارائه مقاله در مجلات داخلی،چاپ بیش از 5 جلد کتاب یعنی در سال 88 به ازاء هر استاد ما 5/1 کتاب تولید کرده ایم که آمار بسیار قابل توجهی است همچنین ثبت اختراع ملی و اتمام چنذ طرح پژوهشی از دیگر موارد قابل ذکر است.
*طرح های شما در آینده چه خواهد بود ؟
ساخت و احداث کارگاه عمومی، اتمام حصارکشی سردرب دانشگاه ساخت ساختمان فرهنگی و نمازخانه،سوله و ساختمان اداری که البته امیدوارم تا 5 سال آینده 70% عملی شوند.همچنین حهش ویژه ای در زمینه افزایش رشته ها بویژه رشته های فنی مهندسی کادر علمی و کارهای پژوهشی خواهیم داشت.
*مهمترین ویزگی این واحد دانشگاهی چیست؟
به عنوان مدیر این مجموعه مهمترین مساله ای را که از ابتدای تأسیس تا الان مد نظر خودم قرار داده ام تلاش در جهت رفاه دانشجویان و اعضاء محترم هیأت علمی بوده است و به همه کارکنان سیستم هم سفارش کردم که وظیفه همه ما خدمت به دانشجو است و فکر می کنم یکی از عوامل مهم موفقیت این واحدتعامل کل مجموعه با یکدیگر می باشد یکی از موارد دیگر که نقش مهمی را در توسعه و پیشرفت این واحد داشته هماهنگی کامل این مجموعه با مسئولان شهر و شهرستان به ویژه مهندس طواف شهردار محترم که سهم عمده ای را در رشد و پویایی این واحد داشته اند،هم چنین آقایان قیصری بخشدار محترم، شورای شهر،فرماندار،دادگستری ،آموزش و پرورش ،ادارات آب،برق؛گاز،مخابرات، ارشاد اسلامی و کتابخانه ،نیروی انتظامی ،سپاه و امام جمعه محترم که همین جا مراتب تقدیر و تشکر خود و همکاران این واحد را از کلیه این مسئولان اعلام می دارم.
*در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمائید.
از اینکه زمینه ای فراهم شد تا بتوانیم چکیده ای از فعالیتهای این واحد دانشگاهی را به اطلاع خوانندگان این نشریه برسانم تشکر می کنم،از شما و همکارانتان هم به خاطر راه اندازی این نشریه سپاسگزارم همچنین از دانشجویان این واحد می خواهم که باسعه صدر تا رفع کلیه مشکلات باماهمکاری و همراهی نمایند.
مصاحبه کننده: خانم اسماعیلی